
تلاش برای هدایت افکار عمومی بر روی دروغ بزرگی به نام «حمایت ایران از تروریسم در جهان» یکی از رویکردهای اصلی رسانههای امريكایی در سالهای بعد از واقعه 11 سپتامبر است؛ حادثهای که برخي از کارشناسان مسائل سیاسی آن را یک طراحي برای لشگرگشایی امريكا نامیدهاند.
به گزارش رجانیوز، در سالهای بعد از این حادثه هم همواره نام ایران به عنوان پشتیبان این حادثه تروریستی از سوی مقامات و رسانههای این کشور مطرح شده است تا بلکه بتوانند افکار عمومی جهان را برای برخورد با کشورمان آماده کنند. تشکیل دادگاهها نمایشی درباره مسببین این حادثه و استفاده از برخی افراد با عنوان شهود که علیه ایران سخن بگویند، اقدامی است که در سالهای اخیر رنگ بسیار ویژهای به خود گرفته است و در هفته گذشته نيز يك دادگاه ايالتي مدعي شد كه ايران در حملات 11 سپتامبر دست داشته است.
با این حال، "گرث پورتر" روزنامهنگار مشهور امريكايي در مقالهای با عنوان "فعالان ضداسلامی دیوانه، شاهدان سریالی و افسانه ارتباط ایران و 11 سپتامبر" به بررسی ماهیت این شهود و اساسا بررسی صلاحیت این دادگاهها برای پرداختن به این موضوع و همچنین هدایت رسمی و شفاف سازمانهای اطلاعاتی ایالات متحده بر موارد مطرح شده در این پروژه، پرداخته است که رجانیوز ترجمه کامل این مقاله را منتشر میکند:
در پشت پرده داستان مرموز خبرگزاری آسوشیتدپرس که تحت عنوان "پیدا کردن حقیقت" و به نقل از یک قاضی در منهتن منتشرکرده و در آن ایران را به همکاری با القاعده برای انجام عملیات تروریستی 11 سپتامبر متهم کرده، بار دیگر باید روند دقیق تحریف واقعیت و بازیافت اطلاعات عجیب و غریب از آن را مشاهده کرد.
در گزارش AP هیچ نشانهای از مدارک و شواهد به جز چند اظهارنظر از سوی اعضای کمیسیون بررسی این حادثه و همچنین سه نفر از پناهندگان ایرانی وجود ندارد. مساله جالب اینجاست که حداقل دو نفر از این افراد ایرانی مدتهاست که توسط سازمان اطلاعات مرکزی ایالات متحده سیا به عنوان جاسوس در زمینه ایران فعالیت میکنند و از دشمنان قسم خورده اسلام و مسلمانان هستند.
به نظر میرسد هدف از انتشار این مطلب، به دادگاه کشاندن برخی از خانوادههای قربانیان حادثه 11 سپتامبر و ایجاد یک فضای ضد ایرانی در دادگاه به منظور کسب شکایت این افراد علیه ایران است. تنها فایده این اقدام برای دولت هم بزرگنمایی آنچه خطرناک بودن اسطورههای جناح راست سیاسی در ایران مینامد، خواهد بود؛ چرا که یکی از ویژگیهای عجیب این دادگاه این است که شاهدان آن هیچگونه بررسی و تأیید صلاحیتی نخواهند داشت و هرگونه افراطیگری و دروغگویی در شهادت نیز آنها را به چالش نخواهد کشید و در واقع کسی نیست که آنها را به چالش بکشد.
همکاری القاعده با وزارت اطلاعات ایران؟!
ماجرای به میان آمدن نام ایران در میان مطبوعات و رسانهها درباره ماجرای حادثه 11 سپتامبر برای اولین بار از سوی گروهی از فراریهای ایرانی که به امريكا پناهنده شدهاند، مطرح شد. آنان همچنین یک اظهارنامه ضبط شده از سوی سه شاهد به نامهای "ایکس"، "ایگرگ" و "زهره" منتشر کردند.
جلسه عمومی این گروه هم برگزار شد و برخی از اعضای آن مدعی دستیابی به یکی از مأموران اطلاعاتی سابق ایران به نام "ابوالقاسم مصباحی" شدند که احتمالا یک نام مستعار است و از شهادت وی در این زمینه خبر دادند که او از یک برنامه اطلاعاتی از سوی تهران در سال 1989 برای طرحریزی یک حمله تروریستی در اواخر تابستان و اوایل پاییز سال 2001 میلادی به امريكا پرده برداشته است.
هر چند قاضی و افکار عمومی رأی به تایید این اطلاعات دادند و آنها را نوعی اخبار جدید نامیدند اما واقعیت این است که این اطلاعات بسیار قدیمی و اساسا غیرقابل اعتماد و نادرست است که مدتهاست بی اعتبار شده است. برای رد این ادعا دلایل مختلفی وجود دارد که جدیترین و واضحترین آن، این است که مصباحی مدعی شده که قبل از این حملات هشدار داده که از خطوط هوایی غیرنظامی و در شهرهای بزرگ نظیر نیویورک و واشنگتن برای عملیات تروریستی استفاده خواهد شد؛ در صورتی که اساسا چنین ادعایی از سوی او مطرح نشده و به دولت ایالات متحده هم قبل از آن تاریخ هشدار داده نشده است.
البته مصباحی مدعی شده که این اطلاعات را با "کنت تیمرمن" گزارشگر و روزنامهنگار معروف امريكايي و همچنین با یکی از کارکنان سفارت ایالات متحده در میان گذاشته است اما تیمرمن میگوید که تماس مصباحی با او به عنوان یکی از مخالفان جمهوری اسلامی ایران چند ساعت پس از وقوع حادثه صورت گرفت و ربطی به قبل از وقوع این رخداد ندارد.
یک فراری دیگر به نام حمید رضا ذاکری هم ادعا کرده که افسر وزارت اطلاعات و امنیت ایران بوده و مسئولیت حفاظت امنیتی از رهبر ایران، رئیس جمهور وقت ایران یعنی اکبر هاشمی رفسنجانی و پسر بن لادن را در ایران برعهده داشته است. او همچنین مدعی شده که در سالن ورودی مقر اصلی ساختمان وزارت اطلاعات ایران تصویری نصب شده که در آن برجهای دوقلو، کاخ سفید، پنتاگون و کمپ دیوید با یک موشک معلق از بالا مورد هدف قرار گرفته و پایین آن به زبان عربی نوشته شده است: مرگ بر امريكا.
ذاکری هم مانند مصباحی مدعی شده که پس از خروج خود از کشور در سال 2001، این ماجرا را برای سفارت امريكا در آذربایجان توضیح داده است و گفته که ایران و القاعده در حال برنامهریزی برای یک حمله به اهداف مشخص در روز 11 سپتامبر هستند، اما مقامات سیا این مسئله را تکذیب کردند و تیمرمن هم قاطعانه میگوید چنین اخطاری به سفارت داده نشده است.
حضور اسلامستیزان تندرو به عنوان "شهود متخصص"
کاملاً مشخص است که در هنگام برگزاری دادگاه هیچ شخصیت و کارشناس معتبر اطلاعاتی در زمینه ایران به قاضی این پرونده مشورت اطلاعاتی و حقوقی در زمینه شهود ایرانی نداده است و در عوض، دو نفر از افسران سابق و بازنشسته سیا به عنوان مامورین ارزیابی و بررسی اعتبار این شهود دعوت به همکاری شدند. کاملا مشخص است که این انتخاب کاملاً با هدف مشخص صورت گرفته؛ چرا که در این صورت شهود فراری از ایران میتوانند هر ادعای عجیب و غریبی را به ایران نسبت بدهند و اصلاً هم نگران زیر سؤال رفتن حرفهای ادعایی خود نباشند!
لوپز، یکی از این دو افسر بازنشسته سیا که طرفدار حزب افراطی لیکود و یکی از مقامهاي فعال ایالات متحده برای سیاست تغییر رژیم در ایران بوده است که حتی از سازمان مجاهدین خلق هم حمایت گستردهای داشته است. سازمان مجاهدین خلق یک گروه مسلح مخالف ایران است که حتی در خود امريكا هم به دلیل عملیاتهای تروریستی خود علیه مسئولان حکومت ایران به عنوان یک گروهک تروریستی شناخته میشود. این سازمان حتی با اسرائیل هم روابط بسیار نزدیکی دارد اما نه تنها توسط امريكا و وزارت امور خارجه تحت فشار قرار نگرفته بلکه دفتر معاون رئیس جمهور امريكا هم خواستار حذف نام اين گروه از لیست گروههای تروریستی شده است.
لوپز همچنین سرپرست یک پروژه گسترده تحت عنوان "شریعت اسلام، تهدید بزرگ امريكا" بوده است که معتقد است مشکل و خطر اصلی امريكا نه گروه القاعده بلکه مسلمانان خود امريكاست. در این پروژه اسلام هراسانه، صراحتا خواسته شده که مسلمانان امريكایی یا کشته شوند یا اینکه به دلیل شریعت خود به عنوان شهروند درجه دوم شناخته شوند. او از جهاد مخفی هم به عنوان یکی از اسلحههای اصلی مسلمانان نام برده است. بخش دیگری از فعالیتهای لوپز هم حمایت از افراطیون مخالف رژیم ایران است.
دیگر مامور بازنشسته سیا هم که از او به عنوان تحلیلگر شهود دعوت به کار شده، از لوپز هم صریحتر و جدیتر مخالفت خود با اسلام را به نمایش گذاشت و صراحتاً از جنگ سراسری در جهان علیه اسلام سخن گفته كه "ما 14 قرن است که در حال یک جنگ گسترده با اسلام و مسلمانان هستیم." او همچنین در یک مصاحبه، "اسلام متعادل" را واژهای نادرست نامیده و مدعی شده که مسلمانان میخواهند همه غیرمسلمانان را به بردگی خود دربیاورند و اسلام را به نازیسم هیتلری تشبیه کرده است.
از سوی دیگر، حتی خود تیمرمن هم که گزارش این دادگاه را منتشر کرده، یکی از حامیان جدی اسلام هراسی در امريكا است و بارها با مخالفان رژیم ایران همکاری داشته است؛ بهعنوان نمونه، در بنیاد "دموکراسی برای ایران" که در سال 1995 تاسیس شده است. تیمرمن همچنین در سال 2003 کتابی با عنوان "واعظان نفرت، اسلام علیه امريكا" منتشر کرد که در آن، امريكا و اسرائیل به عنوان قربانیان مظلوم و بی گناه اسلام معرفی شدهاند. او همچنین کتاب جدیدی را با نام "استخوان پیتر مقدس" نیز منتشر کرده که از سوی رابرت اسپنسر، ضداسلام افراطی مورد ستایش ویژه قرار گرفته است.
از این دست اطلاعات، بسیار موجود است. بررسی سوابق سایر شهود در دادگاه هم مشخص میکند که بسیاری از آنان از همکاران دولت بوش و مخالفان جدی حکومت ایران هستند و در پروژههای مختلف علیه ایران و اسلام فعالیت داشتهاند. مثلا جمعی از این افراد مدعی شدهاند که پس از ماجرای 11 سپتامبر، ایران پناهگاههای امنی را برای اعضای القاعده در این کشور تدارک دیده تا از افغانستان خارج شوند و علیه عربستان سعودی عملیات تروریستی انجام دهند! ادعایی که تنها تکرار ادعاهاي دولت بوش در سال 2002 در راستاي استراتژی تغییر حکومت ایران بود.
این مساله البته تنها یک فریب بزرگ است؛ چرا که حتی اگر این مسئله صحت هم داشته باشد، ارتباطی به حکومت ایران ندارد. زیرا خود امريكا با وجود همکاری گسترده سازمانهای اطلاعاتی پاکستان و همچنین استفاده از تجهیزات گسترده نظامی نتوانست پس از 10 سال، پناهگاههای امن و مخفی القاعده در این کشور را پیدا کند. پس چگونه از ایران انتظار دارند که این کار را كند؟ اگر قرار است ایران به این دلیل مجازات شود، پس دولت امريكا و دولت آلمان هم باید مجازات شوند؛ چرا که متهم به داشتن پناهگاههای امن برای نیروهای القاعده قبل از عملیات 11 سپتامبر هستند!
این درحالی است که ایران پس از شکایت از حضور برخی عوامل القاعده در این کشور، بازداشت حدود 300 نفر از این افراد را با پرونده کامل، نام و تصویرگذرنامه و اثر انگشت به سازمان ملل تحویل داد و 200 نفر از آنان را هم به دولت تازه تشکیل شده افغانستان تحویل داد.
حتی در سال 2005 یک مقام ارشد اطلاعاتی امريكا هم اذعان کرد که حدود 25 نفر از رهبران اصلی القاعده در بازداشت ایران بهسر میبرند و ایران اعلام کرده که آماده تحویل آنان به مراجع قضایی بینالمللی است و آنان قادر به انجام هیچگونه عملیاتی نیستند.
با این حال، با توجه به تمرکز ویژه افراطگرایان برای حمله به اسلام و ایران، واقعیت این است که هیچ راهکاری برای تغییر داستانهای خیالی کمک ایران به القاعده وجود ندارد و این داستان کماکان ادامه دارد.
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها : دادگاههاي نمايشي امريكا, خبرنگار مشهور امريكایي, مأموران بازنشسته سيا, ايرانيهاي فراري, هدایت افکار عمومی, حمایت ایران از تروریسم, لشگرگشایی امريكا, ,